امروز پنج شنبه , 24 آبان 1403

پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)

8,000 تومان
  • فروشنده : طرفداری
  • مشاهده فروشگاه

  • کد فایل : 41211
  • فرمت فایل دانلودی : .doc
  • تعداد مشاهده : 6.9k

دانلود تحقیق درمورد اصول فقه

دانلود تحقیق درمورد اصول فقه

0 6.9k
لینک کوتاه https://mahanehtarh.pdf-doc.ir/p/e5d4b66 |
دانلود تحقیق درمورد اصول فقه

با دانلود تحقیق در مورد اصول فقه در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق اصول فقه را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق اصول فقه ادامه مطالب را بخوانید.

نام فایل:تحقیق در مورد اصول فقه

فرمت فایل:word و قابل ویرایش

تعداد صفحات فایل:37 صفحه

قسمتی از فایل:

بسمه تعالی

 

 

1.سر فصلهای مباحث اصول فقه3چيست؟

2.معرفی اجمالی كتاب اصول فقه مرحوم مظفر را بيان كنيد.

3.جايگاه اصول فقه3در كتاب علامه مظفر چيست؟

4.جايگاه مسئله ضد در كتاب اصول الفقه مرحوم مظفر كجاست؟

5.عنوان مسئله ضد در كتاب چه می باشد؟

هَلِ الأَمرُ بِالشَّيئِ يَقتَضی النَّهیُ عَن ضِدِّهِ أم لا؟

6.اولين مسئله ای كه در ضد بحث می شود چيست؟تحرير محل نزاع.

7.برای‌تحرير محل نزاع مرحوم مظفر در ابتدا چه كاری انجام می دهند؟

ايشان به تعريف كلمات كليدی‌بحث يعنی ضد، اقتضاء و نهی می پردازند.

8.فرق نقيضين با ضدين از نظر علمای منطق چيست؟

نقيضين عبارتند از دو امر كه يكی وجودی است و ديگری‌عدم همان وجود می باشد كه باهم معانده ومنافرت دارند و در يك محل نمی توانند جمع نه شوند و نه رفع شوند. مانند انسان و لاانسان كه باهم معاندند واجتماع و ارتفاعشان در يك محل ممكن نيست.ضدين عبارتند از دو امر وجودی كه با هم معانده ومنافرت دارند ونمی توانند در يك محل جمع شوند اما ارتفاعشان ممكن است مانند سفيد و سياه كه با هم در يك مجل جمع نمی شوند اما ارتفاعشان شدنی است.

 

9.دو وجه اشتراك و دو وجه افتراق بين نقيض و ضد بنويسيد؟

وجه اشتراك: هر دو با شيئ ديگر معانده و تنافی‌دارند. و هر دو با طرف مقابلشان در يك محل جمع نمی شوند.

وجه افتراق: يك طرف از دو نقيض امر عدمی است ولی در ضدين هردو وجودی هستند. نقيضين قابل ارتفاع نيستند اما ضدين قاابل ارتفاع می باشند.

 

10.مراد علمای اصول از كلمه ضد چيست؟

مرحوم مظفر می‌فرمايند: مراد از كلمه ضد كه علمای اصول در اين باب به كار می‌برند شامل هر معاند و منافری‌می گردد يعنی هم نقيض منطقی را در بر می گيرد وهم ضد منطقی را. و كسی خيال نكند مراد از ضد در اين مسئله ضد به معنای منطقی‌و فلسفی است.

 

11.ضد عام و ضد خاص از نظر اصوليون به چه معناست؟

ضد عام امر عدمی است كه مراد همان نقيض منطقیون در اصطلاحات علم منطق       می باشد. ضد خاص امر وجودی است كه مراد همان ضد در اصطلاح منطقيون می باشد.

 

12.اقوال علمای اصول را در مسئله ضد بنويسيد؟

قول اول: امر به شيئ مقتضی نهی از ضد نيست. قول دوم: امر به شيئ مقتضی‌نهی از ضد هست. قول دوم منقسم می شود به چند قول: كسانی كه قائل به اقتضای انر بر نهی هستند الف) به دلالت مطابقی ب) به دلالت تضمنی ج) به دلالت التزامی به صورت بين بمعنی الاخص(لفظيه) يا به صورت بين بمعنی الاعم(عقليه).

 

13.دلالت يعنی چه؟ اقسام آن را بنويسيد؟

دلالت يعنی از علم به چيزی به چيز ديگری علم پيدا كنيم. دخان:دال، نار: مدلول، نسبت بين آن دو: دلالت. و برسه قسم است:1.طبعی: آن است كه از طبع و طبيعت چيزی‌به چيز ديگری پی ببريم. مانند دلالت زردی صورت بر بيماری.2.عقلی: فقط از راه عفل به چيزی پی‌ببريم. مانند اينكه با ديدن مصنوع پی به صانع ببريم.3. وضعی: آن است كه به وسيله وضع واضعی باشد. كه خود بر دو قسم است: لفظی‌و غير لفظی. لفظی همان دلالت الفاظ بر معانی موضوع له می باشد. غير لفظی مانند دلالت علائم راهنمايی ورانندگی بر معانی خاص خود. دلالت لفظی هم به نوبه خود بر سه قسم است: بالمطابقه : با گفتن يك لفظ كل معنای موضوع له اراده می شود مانند كتابم گم شد. بالتضمن: با گفتن يك لفظ فقط يك جزء از معنای موضوع له اراده شده است مانند كتابم پاره شد. بالالتزام: با گفتن لفظ معنايی خارج از معنای موضوع له اراده شده كه البته با هميشه در خارج با معنای موضوع له ملازم است مانند قلم را بياور كه هميشه با دوات همراه و ملازم است.

 

14.اثبات ملازمه بين دو شيئ يا به تعبير ديگر لزوم بر چند قسم است؟

لزوم دو قسم است: بين و غير بين. لزوم بين هم بر دو قسم است: بين بمعنی الاعم(دلالت عقليه) و بين بمعنی الاخص(دلالت لفظيه).

لزوم بين بمعنی الاخص: با تصور ملزوم، به لازم و ملازمه پی برده شود. با تصور آتش به حرارت و ننسبت بين آن دو پی می‌بريم.

لزوم بين بمعنی الاعم: با تصور لازم و ملزوم و نسبت بين آنها به ملازمه پی می بريم. اثنين نصف الاربع. با تصور2و4ونسبت بين آن دو به ملازمه پی می بريم.

لزوم غير بين: با تصور لازم و ملزوم ونسبت بين آن دو به ملازمه نمی رسيم بلكه برای اثبات ملازمه به دليا مستقلی نياز داريم. مانند تغير عالم. وجود با تغير ملازمه دارد با تصور تك تك آن دو و نسبت بين آن دو به اين ملازمه پی نمی بريم بلكه نياز به دليل جداگانه ای دارد.